سنگ پشت

سنگ پشت

ادبی

آمارگیر وبلاگ

  • خانه
  • پروفایل
  • ایمیل
  • آرشیو
  • نوشته‌ها

در گفت‌وگو با مزدک پنجه‌ای بررسی شد، متاورس چه بر سر ادبیات و زبان می‌آورد؟

یکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳، ۷:۴ ب.ظ

آرمان ملی- هادی حسینی‌نژاد: متاورس، جهان ناشناخته‌ای را پیش روی انسان قرار خواهد داد که در آن می‌توان حضور در مکان و زمان‌های مختلف را تجربه کرد. دست‌یافتن به چنین امکانی، چه‌بسا در فلسفه‌ زندگی تغییراتی را ایجاد کند اما مشخصا تاثیر آن بر گرایش‌های خلاقانه‌ زبانی و ادبی چه خواهد بود؟ تصورش هم سخت است که مولف به جای خلق یک شعر یا یک داستان (یا حتی یک فیلم)، مخاطب را با بهره‌گیری از ابزار متاورس، رسما در خود «موقعیت» قرار دهد! طوری که امکان دیدن، شنیدن و حتی لمس‌کردن را برایش مهیا سازد و با پررنگ کردن نقش مخاطب در متن، روایت‌های متکثری را پیش روی مخاطبان قرار دهد. در این‌صورت، آیا این «غوطه‌وری در فراواقعیت» به نفع زبان تمام خواهد شد، یا به تسری «سکوت» می‌انجامد؟ این‌ها سوال‌هایی‌ست که مزدک پنجره‌ای، شاعر، نویسنده و منتقد ادبی در کتاب «ادبیات در وضعیت متاورس» درصدد پاسخ‌دادن به آنها برآمده است. با این مصاحبه، همراه شوید.

متاورس چه بر سر ادبیات و زبان می‌آورد؟

فکر کردن به جهان متاورس و آینده‌ای که امثال «مارک زاکربرگ» از گسترش آن وعده داده‌اند، تصورات شیرین، تخیلات پیچیده و حتی ترسناکی را برای انسان رقم می‌زند. فکر می‌کنم «ادبیات در وضعیت متاورس» هم بی‌تاثیر از این تصورات و تخیلات شکل نگرفته باشد. چه شد که تصمیم به نوشتن این کتاب گرفتید؟ شرح مختصری هم از مباحث و بخش‌بندی‌های آن بگویید.

چند سال پیش به منزل یکی از دوستان رفته بودم. او مرا به شرکت در یک مسابقه‌ی مجازی و رقابت در مسابقات جهانی بوکس دعوت کرد. آواتار خودم را انتخاب کردم و به‌عنوان یک شرکت‌کننده در مسابقه بوکس حاضر شدم. حریف را روی صفحه تلویزیون می‌دیدم و حرکات دست و رقص پای من از طریق یک سخت‌افزار مجهز به دوربین به دستگاه منتقل می‌شد. به این ترتیب، وارد یک مسابقه تمام‌عیار شدم. در پایان، تمام بدنم از شدت عرق و خستگی بی‌حس شده بود. بعد از آن، برای نخستین بار به سینمای هفت‌بعدی در یکی از مناطق گردشگری رشت رفتم. با گذاشتن یک چشم‌بند الکترونیکی، به تماشای یک بازی نمایشی نشستم. در این بازی، با اسلحه به زامبی‌ها شلیک می‌کردم و آنها را نابود می‌کردم. حتی حس افتادن از ارتفاع و ترس ناشی از آن را دقیقاً تجربه کردم. هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم چند سال بعد که با مفهوم «متاورس» آشنا شوم، این تجربه‌ها مرا تا این حد به جستجوگری وادار کند. همان تجربیات گذشته موجب شکل‌گیری پرسش‌هایی در ذهن من شد که نهایتاً این پرسش‌ها سبب نگارش این کتاب شدند. در واقع، در این کتاب تلاش کرده‌ام به سوالات ذهنی خودم پاسخ بدهم. بعد از نوشتن کتاب «جریان‌شناسی شعر دیداری-شنیداری»، رفتارهای بیناژانری در عالم هنر برایم دغدغه شده بود. صفحات مجازی و اخباری که از پیشرفت تکنولوژی، به‌ویژه فعالیت‌های علمی و پژوهشی شرکت تسلا و مجموعه‌ی ایلان ماسک در زمینه هوش مصنوعی و ربات‌ها، همچنین برنامه‌های زاکربرگ، منتشر می‌شدند، بر دامنه تحقیقاتم می‌افزودند. بنابراین، در حین رانندگی به دفتر یا دادگاه، هنگام ورزش و در فرصت‌های دیگر، پرسش‌ها و فرضیه‌هایم را یادداشت می‌کردم و به دنبال پاسخ آنها بودم. هرچه جلوتر می‌رفتم، به معلوماتم افزوده می‌شد و اهمیت این موضوع برایم جذاب‌تر و جدی‌تر می‌شد. در ابتدا تصمیم داشتم فقط یک مقاله بنویسم، اما چندین مقاله و یادداشت درباره هوش مصنوعی، ربات‌ها و تأثیر آنها بر شعر و ادبیات نوشتم که در نشریاتی چون آرمان، شرق و اعتماد منتشر شدند. این کتاب که به همت انتشارات دوات معاصر منتشر شده، دارای دو بخش است. در بخش اول، سعی کرده‌ام از منظر فلسفی به مقوله متاورس و رابطه آن با ادبیات بپردازم. در این بخش موضوعاتی چون کارکرد زبان، واقعیت، مرگ تخیل، روایت، معنا، متن، مخاطب، مولف، هنر تعاملی، بدن مجازی، کارناوال و چندصدایی، سکونت و تئوری حرکت در ذهن بیننده بررسی شده‌اند.در بخش دوم کتاب، مخاطبان با مقاله‌هایی درباره تجربه سرایش شعر با هوش مصنوعی، بحران هوش مصنوعی و ادبیات، شعر چندبُعدی، تعامل در شعر، پروژه تیم‌لَب (Team Lab)، و مقاله‌ای مفصل و انتقادی درباره وضعیت شعر معاصر با عنوان *«صدای پای دگرگونی در شعر معاصر» آشنا خواهند شد.


تأثیرگذاری تکنولوژی بر زبان و آفت‌های آن -آن‌طور که هایدگر هشدار داده که به ساده، خالی و برهنه شدن بیان می‌انجامد- یکی از محوری‌ترین مباحث در بخش‌های ابتدایی کتاب است. ممکن است توضیح دهید که وضعیت فراجهان یا متاورس، چرا و چگونه ممکن است انسان را به سمت چنین ورطه‌ی زبانی‌ای سوق دهد؟

مسئله‌ی اصلی بحث هایدگر در باب زبان، خالی شدن آن از کارکرد و ماهیت اندیشه است. پرسش اساسی در مواجهه با وضعیت متاورس این است که «آیا جهان متاورس سبب تنزل جایگاه زبان، که جوهرش ایجاد تفکر در انسان است، خواهد شد؟». هایدگر و برخی دیگر از فلاسفه نسبت به گسترش تکنولوژی و وابستگی انسان به آن، و تأثیرات عمیق آن بر زندگی انسانی نگرانی‌هایی دارند. از دیدگاه هایدگر، زبان صرفاً ابزاری برای ارتباط نیست؛ او معتقد است: «زبان خادم انسان نیست، بلکه این انسان است که باید خادم زبان باشد.» او خوش‌بین نیست که زبان بتواند به‌راحتی از سیطره‌ی تکنولوژی رها شود، اما در عین حال به‌کلی ناامید هم نیست. به‌نظر او، برای نجات زبان از این وضعیت، انسان باید نسبت خود با زبان را از نسبت تکنولوژیکی خارج کند و به زبانی طبیعی بازگردد. در این دیدگاه، زبان «خانه‌ی وجود» است و انسان خارج از زبان، هویتی ندارد. از این رو، هایدگر نسبت به تکنولوژی و اثر آن بر زبان و خلاقیت انسانی بدبین است. او بر این باور است که ماهیت خلاقیت انسانی وابسته به زبان است و زبان برای او جهانی است که در آن تفکر شکل می‌گیرد. بنابراین، اگر زبان در جهان تکنولوژی صرفاً به ابزار تبدیل شود، کارکرد تفکرساز آن تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و به حاشیه رانده خواهد شد. او هشدار می‌دهد که اگر این اتفاق رخ دهد، تکنولوژی نه‌تنها بر زندگی روزمره‌ی انسان، بلکه بر بنیادهای وجودی او نیز سایه خواهد انداخت. در جهان متاورس، آنچه اتفاق می‌افتد پدیده‌ای است که می‌توان آن را «غوطه‌وری در فراواقعیت» نامید. یکی از نگرانی‌های اساسی این است که انسان ارتباط کلامی خود را با دیگر انسان‌ها از دست بدهد. زبانِ متاورس، زبان تصویر، نمایش و بُعد است. این زبان جدید ممکن است انسان را به سکوتی ناخواسته یا تحمیلی وادارد. ناشناختگی متاورس در مراحل اولیه ممکن است چنین وضعیتی را تشدید کند. با این حال، پرسش مهم این است که آیا پس از دوره‌ی نخستین، سکوت همچنان بر انسان حاکم خواهد بود؟ آیا انسان پس از غرق شدن در تماشا و تجربه‌های حسی، دوباره به زبان بازخواهد گشت؟ این بازگشت به زبان ممکن است نه به‌معنای سخن گفتن، بلکه به‌معنای سفری درونی به هستی خود باشد؛ سفری که شامل مراقبه، بازاندیشی و بازخواست خود است و در نهایت به نوعی سلوک منتهی می‌شود. در این سلوک، انسان می‌تواند از سکوتی تحمیلی یا انتخاب‌شده به کشف جوهر و ذات خویش برسد. هایدگر تأکید دارد که زبان برای انسان صرفاً ابزار ارتباط نیست، بلکه وسیله‌ای برای تولید اندیشه است. در جهان مدرن، این اندیشه همواره انسان را به‌عنوان موضوع خود در نظر می‌گیرد. به تعبیر او: «زبان، نزدیک‌ترین همسایه‌ی بودن انسان است.» این دیدگاه نشان می‌دهد که رابطه‌ی انسان و زبان در عصر متاورس همچنان می‌تواند به منبعی برای تأمل و بازاندیشی در خود و هستی تبدیل شود، حتی اگر زبان به‌ظاهر به حاشیه رانده شود یا کارکردش تغییر یابد.

در توضیح تاثیراتی که متاورس بر روایت خواهد گذاشت، از تسری «سکوت» و جایگزین شدن «نشان دادن» به‌جای بیان کردن و روایت نوشته‌اید.

بحث فرضیه‌ی سکوت یکی از حدس‌هایی است که در این رابطه مطرح کرده‌ام و لزوماً به معنای وقوع قطعی این وضعیت نیست. این نظر را از این حیث مطرح کردم که پایه و ساختار جهان متاورس بر نمایش استوار است. زبان تصویر در این فضا آن‌قدر پرقدرت و مجذوب‌کننده است که شاید راه ارتباط کلامی را مسدود کند. در واقع، مسئله‌ی غرق شدن در این فضا می‌تواند یکی از دلایل چنین تغییری باشد. برای مثال، کسی که در موزه مقابل نقاشی‌ها قدم می‌زند، به نوعی غرق در تصاویر، بازی رنگ‌ها و نور تابیده بر تابلو می‌شود. حال فرض کنید که وارد یک نمایشگاه نقاشی دیجیتال شوید و خود انسان درون قاب قرار گیرد، نه آنکه از بیرون به قاب نگاه کند. در این صورت، انسان دچار سکوت و تأمل خواهد شد. شکل ارتباط تغییر می‌کند و نوع مواجهه با زبان نیز دگرگون خواهد شد. وقتی به باغ‌وحش می‌روید، زبان حیوانات غالب است. حتی اگر به تنهایی به جنگل بروید، زبان جنگل را خواهید شنید. در متاورس نیز، به گمانم، کمتر از کلمات استفاده خواهد شد. این تغییر می‌تواند ناشی از ماهیت بیناژانری هنر در جهان متاورس باشد. هنری که در آن، روایت صرفاً بر دوش مولف نیست و یک وضعیت تعاملی بر آن حاکم است. مهم‌ترین دریافتی که از روایت و ماهیت آن وجود دارد این است که روایت صرفاً معطوف به نوشتار و کلام نیست؛ روایت می‌تواند در تصویر و هر گرایش تصویری-نمایشی حضور داشته باشد. دکتر پاینده نیز معتقد است: «در گذشته تصوری صرفاً متنی از روایت داشتیم و گمان می‌کردیم روایت منحصر به اسطوره و ادبیات داستانی منثور است و لذا ماهیتی کلامی و به‌طور خاص مکتوب دارد. اما امروزه می‌دانیم که روایت نه فقط به ژانر خاصی محدود نمی‌شود، بلکه می‌تواند به صورت شعر، نمایشنامه، فیلم سینمایی، سریال تلویزیونی و حتی فیلم مستند باشد.» بر این اساس، مفهوم و کارکرد هر روایت به‌نوعی «ایجاد موقعیت یا یک وضعیت» است. به تعبیری، هر روایت، یک موقعیت تلقی می‌شود. از این منظر، تکنولوژی را می‌توان ابرروایتی دانست که درون خود روایت‌های بی‌شماری را جای داده است. در واقع، با ورود به عرصه‌ی متاورس، داستان دیگری آغاز می‌شود که درون خود عاملی برای داستان‌های جدید خواهد بود. با این حال، نکته‌ی مهم این است که روایت‌ها، هرچند شمایلی نو خواهند داشت، به طور ناخودآگاه متصل به فرهنگ، تمدن و تاریخ انسان‌های پیش از خود هستند. به عبارتی، هر روایت انسانی، یک داستان محسوب می‌شود. راوی در جهان متاورس دست به تعریف نمی‌زند، بلکه مخاطب را در موقعیت تصویری برگرفته از جهان عینی قرار می‌دهد. یعنی آنچه قرار است توسط نوشتار تعریف شود، در متاورس با زبان تصویر دیده می‌شود. زبان تعریف با زبان تصویر، که از سطح به عمق حرکت می‌کند، تفاوت بسیاری دارد. یکی از کارکردهای جهان متاورس، بازی با روایت‌های گوناگون برای هر مخاطب به شکلی است که او می‌پسندد، نه آن‌طور که راوی تمایل دارد. در متاورس، راوی دیگر یک فرد واحد در جهان متن نیست؛ بلکه بی‌شمار راوی و داستان‌های گونه‌گون در این فضا ممکن است. این جهان، حضور پررنگ شخصیت‌ها را ممکن می‌سازد، حضوری که صرفاً به انسان محدود نمی‌شود. متاورس جهان هر موجود زنده‌ی قابل دیدن یا ندیدن نیز خواهد بود. در این جهان، تنوع حضور چهره‌ها و شخصیت‌ها متناسب با ترجیحات مخاطب است، نه مطابق تمایل راوی. روایت در جهان متاورس تعریف نمی‌شود؛ بلکه کار تصاویر و موقعیت‌های سه‌بعدی و چندبعدی است که مخاطب را در وضعیت روایت‌های گوناگون قرار می‌دهد. هر فرد با بی‌شمار روایت مواجه می‌شود که می‌تواند برساخته‌ی او یا دیگران باشد. این روایت‌ها هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسند؛ شاید در این جهان چیزی به‌نام «مرگ روایت» وجود نداشته باشد.

تصویری که از مولف و مخاطب در فراجهان دارید، دقیقا چیست؟

مخاطب در تعریف سنتی، فردی است که شنونده‌ی گزاره، خبر یا محتوایی است. اما از عصر مدرن به بعد، در عرصه‌ی هنر و ادبیات سهم بیشتری برای مخاطب قائل شدند و حضور او به متن امتداد یافت. مخاطب دریافت که می‌تواند نقشی فراتر از یک شنونده‌ی منفعل داشته باشد و مانند مولف، نه به شکلی که راوی تشخیص می‌دهد، بلکه به صورتی که خود می‌پسندد، سرنوشت داستان و شخصیت‌ها را رقم بزند. این تحول، پرسش‌هایی اساسی را به‌همراه دارد: برای نمونه، آیا شخصیت‌هایی که توسط مولف خلق می‌شوند، می‌توانند در روایت‌های جهان متاورس به «مرگ مولف» منجر شوند؟ اگر چنین اتفاقی رخ دهد، سرنوشت روایت چه خواهد شد؟در جهان متاورس، روابط دال و مدلولی اثر در درون خود متن شکل می‌گیرد و مولف کمتر تن به روابط و قراردادهای بیرون از متن می‌دهد. ممکن است مولف برای ساختن متن در فضای متاورس از تجربیات دنیای غیرمجازی بهره نبرد. هرچند این فرضیه نیز جای تأمل دارد، چرا که می‌توان پرسید: چگونه ممکن است متنی بدون بهره‌گیری از داشته‌های تجربی و زیستی آفریده شود؟در جهان متاورس، متون ممکن است وضعیتی نوشتاری یا دیداری داشته باشند. اما آنچه اهمیت دارد، تبدیل این متون به آثاری اندیشه‌محور و دارای کارکرد زیبایی‌شناختی است که به تفکر، پرسشگری، و لذت ادبی و هنری منجر شوند. بر این اساس، می‌توان چنین تفسیر کرد که مولف کسی است که بتواند مخاطب را در چنین وضعیت خلاقانه‌ای قرار دهد؛ به‌عبارتی، وضعیتی را طراحی کند که مخاطب در آن آزادی عمل و حق انتخاب داشته باشد. مولف در جهان متاورس متونی می‌آفریند که دارای لایه‌های باز و جهان‌های موازی هستند؛ متونی که محدود به دیدگاه مطلق مولف نیستند و ظرفیت گسترش خلاقانه‌ی مخاطبان بعدی را افزایش می‌دهند. به بیانی دیگر، در جهان متاورس، هر مخاطب خود به‌عنوان یک متنِ مولد عمل می‌کند و موقعیت زیستن خلاقانه‌ی مولف-مخاطب بعدی را فراهم می‌آورد. این چرخه به همین شکل ادامه پیدا می‌کند و حلقه‌ی تعامل میان مولف و مخاطب را پویاتر از گذشته می‌سازد.


آنطور که از ایده‌های اولیه توسعه متاورس برمی‌آید، مانعی سر راه تجربیات تازه و خلاقیت در وضعیت فراجهان وجود نخواهد داشت. با این اوصاف، زیست موازی و آزادانه‌تر مولف در متاورس، آیا به‌غنای زبان او در خلق آثار ادبی نمی‌انجامد؟

بله، متاورس این امکان را به مولف می‌دهد که داستان‌ها و روایت‌های خود را نه‌تنها از طریق نوشتار و گفتار، بلکه با ترکیب عناصری همچون تصاویر سه‌بعدی، صدا، تعامل زنده، و حتی حسگرهای دیجیتال ارائه کند. این ویژگی باعث گسترش موقعیت‌های روایی می‌شود و تلفیق زبان نوشتار و گفتار با سایر زبان‌های هنری، به پیدایش فرم‌های جدید بیانی منجر خواهد شد. مولفانی که در متاورس زندگی و خلق می‌کنند، می‌توانند با تجربه‌ی موقعیت‌ها و فضاهای کاملاً تخیلی، الهاماتی متفاوت و غیرقابل‌دستیابی در جهان واقعی به دست آورند. این تجربیات ممکن است به خلق داستان‌هایی منجر شوند که ریشه در جهان‌هایی فراتر از محدودیت‌های فیزیکی ما دارند. به‌عبارتی، در متاورس، به‌دلیل قابلیت تعامل و تصمیم‌گیری کاربران در روایت، مولف می‌تواند روایت‌هایی چندشاخه یا غیرخطی خلق کند که زبان داستان‌گویی را پیچیده‌تر و متنوع‌تر می‌کند. متاورس همچنین به مولف این فرصت را می‌دهد که هویت‌های مختلفی را تجربه کند یا شخصیت‌هایی خلق کند که در دنیای واقعی امکان وجود ندارند. این بازتعریف هویت، زبان و سبک نوشتاری او را نیز غنی‌تر و متحول می‌سازد. بااین‌حال، این روند می‌تواند چالش‌هایی نیز به همراه داشته باشد؛ مولف ممکن است در پی ایجاد جذابیت‌های بصری یا تعاملی، از جوهره‌ی زبانی اثر خود فاصله بگیرد. متاورس فضایی چندحسی ارائه می‌دهد که در آن مولف می‌تواند زبان را با تصاویر، صداها، حرکات، و تعاملات ترکیب کند. این ترکیب، زبان را از محدودیت واژگان صرف فراتر می‌برد و آن را به ابزاری پویا برای بیان معانی پیچیده‌تر تبدیل می‌کند.

در میانه‌ی کتاب، به نظر دو بحث تئوری «مرگ تخیل» را برای نخستین بار مطرح کردید، ماحصل این بحث چیست؟

نسبت و رابطه‌ی تخیل در جهان متاورس، موضوعی نوین است که چالش‌های فراوانی در اذهان ایجاد خواهد کرد. واقعیت این است که جهان متاورس خود محصول تخیل است. کارکرد تخیل در این جهان به‌گونه‌ای است که انسان با استفاده از ابزارهای دیداری و شنیداری و بر اساس تخیل خود، تصاویری از دنیای ذهنی‌اش به دنیای متاورس منتقل می‌کند تا به‌واقعیت ارجاع دهد. به‌عبارتی، انسان سعی می‌کند جهان واقعی را برای مخاطب شبیه‌سازی کند، به‌گونه‌ای که آنچه انسان در رویا می‌بیند، بدل به تصاویری داستان‌گونه شود. ممکن است در جهان متاورس تخیل انسان به عینیت محض تبدیل شود، عینیتی که به‌واقعیت خالص اشاره دارد. اما پرسش مهم در بحث «تئوری مرگ تخیل» این است که اگر انسان از تجربه‌ی واقعی و عینی جهان محروم شود، چگونه می‌تواند بر اساس آرزوها و آمال خود چیزی فراتر از آن را تجسم کند؟ آیا انسان با آرزوهایش نیست که دنیا را می‌سازد؟ بنابراین اگر ارتباط انسان با واقعیت یا تجربه‌های عینی قطع شود، چگونه قادر خواهد بود در مسیر آرزوهایش تخیل کند؟ در جهان متاورس، به‌واسطه‌ی تسلط تصاویر و ابزارهای دیداری و شنیداری، و فضای القا شده، ممکن است شاهد گسترش و بسط تخیل نباشیم. من معتقدم که اگر جهان متاورس ارتباط انسان را با جهان حقیقی قطع کند و انسان تماماً در دنیایی پر از عینیت و آرمان‌شهر زندگی کند، عمل تخیل کردن مسدود خواهد شد. زیرا انسان به‌خاطر آرزوهایش دست به تخیل می‌زند و اگر مسیر تخیل مسدود شود، شاهد مرگ تخیل خواهیم بود.

قسمت دوم از کتاب؛ یعنی «صدای پای دگرگونی در شعر معاصر» بیشتر به پیشرفت‌هایی که هوش مصنوعی به آن دست‌یافته پرداخته‌اید که دست‌کم از متاورس، بیشتر عینیت یافته است. به نظر می‌رسد این بخش قابلیت پرداخت‌های عمیق‌تر و مفصل‌تری را داشت، اما اجازه بدهید سوال محوری در کتاب شما را به‌عنوان سوال آخر، اینجا مطرح کنم: آیا ربات (هوش مصنوعی) می‌تواند -آن چنان که حافظ و سعدی و...- شعر بسراید؟

خیر، اما هوش مصنوعی می‌تواند با تحلیل گسترده‌ی آثار شاعران کلاسیک، وزن، قافیه و حتی مضامین رایج را شناسایی کرده و شعری تولید کند که از نظر ساختار شبیه آثار آن‌ها باشد. به‌عنوان مثال، الگوریتم‌های مدرن می‌توانند غزل‌هایی با وزن و قافیه حافظ تولید کنند. حتی هوش مصنوعی این قابلیت را دارد که شعرهایی به زبان‌های بومی و محلی بسراید، هرچند ممکن است کیفیت آن مطلوب نباشد، اما این عدم کیفیت می‌تواند موقتی باشد و هوش مصنوعی ممکن است به‌قدری پیشرفت کند که از نظر سبک‌شناسی تشخیص آن که این شعر را حافظ گفته یا هوش مصنوعی، غیرممکن شود. به همین دلیل، در همین کتاب، نمونه‌هایی از شعرهایی که هوش مصنوعی نوشته است را ارائه کرده‌ام که از نظر ساختار، استفاده از استعاره و آرایه‌های ادبی، کیفیت قابل توجهی دارند. بنابراین، ظهور مدل‌های پیشرفته هوش مصنوعی و الگوریتم‌های دیگر که قادر به تولید متن و شعر به‌طور خودکار هستند، پرسش‌های جدیدی را در مورد تعریف «شاعر» و «شعر» در عصر دیجیتال مطرح می‌کند. آیا شعر تولید شده توسط هوش مصنوعی می‌تواند به‌اندازه شعری که توسط انسان نوشته شده، ارزش هنری داشته باشد؟ و اگر این شعرها قادر به تقلید احساسات و ساختارهای انسانی باشند، آیا باید جایگاه شاعر و شعر را مورد شک و تردید قرار داد؟ به نظر می‌رسد که با ظهور هوش مصنوعی در سال‌های آتی، برای شاعران انسان، رقیب‌های متکثری به وجود خواهد آمد که عنوان شاعر را از انسان خواهد گرفت و آن را به الگوریتم‌ها تعمیم خواهد داد. بنابراین این سؤال پیش می‌آید که آیا خود فرایند تولید شعر (فارغ از این‌که توسط انسان یا ماشین انجام می‌شود) اهمیتی دارد؟ در این صورت، اگر شعر قادر به برانگیختن اندیشه، احساس و تأثیر بر مخاطب باشد، ممکن است اصالت اثر بیشتر به تجربه‌ای که ایجاد می‌کند بستگی داشته باشد تا به منشأ مولد آن. اگر بنا باشد به‌خاطر ساختار مقلدگونه‌ی هوش مصنوعی که می‌تواند شعری بر مبنای کیفیت انسانی بسراید، معیار سنجش را از بعد ساختارهای زیبایی‌شناسی و ریتوریک شعر کنار بگذاریم، آنچه برای سنجش باقی می‌ماند این است که آیا شعر توانسته موقعیتی ایجاد کند که ما را به تفکر وادارد. در این فرآیند، به نظر می‌رسد دیگر مهم نیست که چه کسی شعر را گفته، بلکه تنها این‌که چه گفته شده است، اهمیت دارد. بنابراین مجدداً به بحث‌های هایدگر و رویکرد او به زبان بازمی‌گردم. هایدگر بر این باور بود که زبان صرفاً ابزاری برای انتقال معنا یا وسیله‌ای برای ارتباط نیست، بلکه زبان همان چیزی است که هستی را آشکار می‌کند. او می‌گفت که زبان خانه‌ی وجود است و ما در آن زندگی می‌کنیم، نه اینکه فقط از آن استفاده کنیم. با این نگاه، شعر شکلی اصیل از زبان است، زیرا از عمیق‌ترین لایه‌های وجود پرده برمی‌دارد و ما را به تأمل و اندیشیدن درباره‌ی هستی سوق می‌دهد. اگر شعر، چه از سوی انسان و چه از سوی هوش مصنوعی، قادر به ایجاد اندیشه و واداشتن مخاطب به تفسیر، تأمل یا پرسشی بنیادین در مورد هستی و جایگاه خود در جهان باشد، از منظر هایدگر، شاید بتوان گفت که آن شعر دارای ارزش است. اما این ارزش ذاتاً مستقل از خالق آن شعر نیست. در اینجا دو بحث مهم مطرح است: اگر شعری که توسط هوش مصنوعی خلق شده، در ذهن انسان پرسش‌های بنیادین ایجاد کند یا به او امکان تجربه‌ای تازه از هستی بدهد، می‌توان گفت که آن شعر از منظر مخاطب دارای ارزشی والا است؛ زیرا توانسته زبان را به زعم هایدگر، نه به‌عنوان ابزار، بلکه به‌عنوان آفرینش معنا به‌کار گیرد. اما اگر به خالق شعر نگاه کنیم، هوش مصنوعی فاقد زیست‌جهان (Lebenswelt) از منظر «هوسرلی» آن است. هوش مصنوعی به‌عنوان ابزار، نه تجربه‌ای از هستی دارد، نه آگاهی از مرگ، عشق یا زمان. شعرهایی که می‌سازد مبتنی بر الگوها، تقلیدها و بازترکیب‌های زبان انسانی است، نه تجربه و تأمل در هستی. بنابراین، از منظر «اصالت»، شعری که هوش مصنوعی می‌نویسد نمی‌تواند همان عمق و حقیقتی را داشته باشد که از شعر انسانی برمی‌آید.

Arman-e Melli - Hadi Hosseini-Nejad: The metaverse will introduce a new, unexplored world to humanity, where one can experience being in different places and times. Achieving such possibilities may bring about changes in the philosophy of life, but what will be its specific impact on creative language and literary tendencies? It's hard to imagine that an author, instead of creating a poem, story, or even a movie, could place the audience directly in the "situation" using metaverse tools! So that they can see, hear, and even touch, while enhancing the role of the audience in the text and presenting multiple narratives to them. In this case, will this "immersion in hyperreality" benefit language, or will it lead to the spread of "silence"? These are questions that Mazdak Panjereh, a poet, writer, and literary critic, addresses in his book Literature in the Metaverse. Join us in this interview.

What Will the Metaverse Do to Literature and Language

Thinking about the metaverse and the future that figures like Mark Zuckerberg promise with its expansion conjures sweet fantasies, complex imaginations, and even terrifying thoughts for humanity. I believe Literature in the Metaverse is not immune to these thoughts and imaginations. What led you to decide to write this book? Could you provide a brief summary of its themes and structure?

A few years ago, I went to a friend’s house who invited me to participate in a virtual competition, a global boxing tournament. I selected my avatar and participated in the match. I could see my opponent on the TV screen, and my hand movements and footwork were transmitted through a camera-equipped device. This way, I was fully immersed in the match. Later, I visited a 7D cinema for the first time at a tourist spot in Rasht, where I wore an electronic eye mask and watched a performance game. I shot zombies with a gun and destroyed them. I even experienced the sensation of falling from a height and the fear that came with it. I never imagined that years later, when I encountered the concept of "metaverse," these experiences would prompt such deep curiosity. These past experiences triggered questions in my mind, which ultimately led to the writing of this book. Essentially, in this book, I tried to answer my own mental questions. After writing the book The Genealogy of Visual-Auditory Poetry, inter-genre behaviors in the arts became my concern. News from social media about the advancement of technology, particularly the scientific and research activities of Tesla and Elon Musk's companies in AI and robotics, as well as Zuckerberg's programs, contributed to my research. Thus, while driving to the office or court, during exercise, and in other moments, I would jot down my questions and hypotheses, seeking answers. The more I advanced, the more my knowledge expanded, and the more intriguing and serious the topic became. Initially, I planned to write only one article, but I ended up writing several articles and notes on artificial intelligence, robots, and their impact on poetry and literature, which were published in journals like Arman, Shargh, and Etemad. This book, published by Davaat-e Mo'aser, has two parts. In the first part, I attempted to explore the metaverse and its relationship with literature from a philosophical perspective. Topics such as the function of language, reality, the death of imagination, narrative, meaning, text, audience, author, interactive art, virtual body, carnival, polyphony, residence, and the theory of movement in the viewer's mind are discussed. In the second part, readers will find articles on composing poetry with artificial intelligence, the AI crisis and literature, multidimensional poetry, interaction in poetry, the Team Lab project, and a detailed critical essay on the state of contemporary poetry titled "The Sound of Transformation in Contemporary Poetry."

The Impact of Technology on Language and its Dangers - As Heidegger Warned, it Could Lead to a Simplified, Empty, and Naked Expression: Could You Explain How the Metaverse May Lead Humanity Toward Such a Linguistic Pitfall?

The main issue in Heidegger's philosophy of language is its emptying of its function and essence of thought. The crucial question in encountering the metaverse is: "Will the metaverse cause a degradation of language's position, which is essential for creating thought in humans?" Heidegger and some other philosophers are concerned about the spread of technology and humanity's dependence on it, as well as its deep effects on human life. According to Heidegger, language is not just a tool for communication; he argues that "language does not serve humanity, but humanity must serve language." He is not optimistic that language can easily break free from the control of technology, but he is not entirely hopeless either. He believes that in order to save language from this situation, humanity must detach its relationship with language from the technological sphere and return to a natural language. For him, language is the "house of being," and outside of language, human identity does not exist. Thus, Heidegger is skeptical about the impact of technology on language and human creativity. He believes that the creative essence of humanity is tied to language, and language is the world where thought is formed. Therefore, if language becomes merely a tool in the technological world, its role in creating thought will be undermined and marginalized. He warns that if this happens, technology will not only shadow human daily life but also the foundations of human existence. In the metaverse, what occurs can be called "immersion in hyperreality." One of the main concerns is that humans may lose their verbal communication with one another. The language of the metaverse is the language of image, display, and dimension. This new language may force humans into an involuntary or imposed silence. The unfamiliarity of the metaverse in its initial stages may intensify this situation. However, the key question is whether, after this initial phase, silence will still dominate humanity. Will humans, after being immersed in the visual and sensory experiences, return to language? This return to language may not mean speaking, but rather an inward journey to one's own existence; a journey that involves meditation, reflection, and self-examination, ultimately leading to a type of spiritual practice. In this practice, one can move from imposed or chosen silence to discover their essence. Heidegger stresses that language is not just a means of communication but a tool for creating thought. In the modern world, this thought always considers humans as the subject. According to him, "Language is the closest neighbor of human being." This perspective suggests that the relationship between humans and language in the metaverse era can still serve as a source for contemplation and introspection, even if language seems marginalized or its function changes.

Impact of the Metaverse on the Individual’s Identity

In the metaverse, the avatar becomes a secondary self, representing the person in virtual space. One might ask whether the metaverse has the potential to create new ways of perceiving the self. How do you think the metaverse will impact individual identity and the way people understand themselves? Will it lead to self-division or a more integrated sense of self?

The concept of identity has always been a complex one in philosophy, and the metaverse further complicates it. If we think of the self as something stable and fixed, the metaverse challenges this by providing endless opportunities to assume new identities and roles. Avatars in the metaverse are like masks, which allow users to project their desired identities or even escape their real-world limitations. This might sound liberating, but it could also be a source of confusion and self-alienation. The metaverse could potentially blur the lines between the self and its avatars, creating a fragmented sense of identity.

One of the key dangers is the possibility that individuals might lose their true sense of self by becoming too immersed in these alternative, digital identities. People may start to see their real-world identity as less significant than their virtual selves, which can lead to a distorted perception of who they truly are. This disconnection between the real and the virtual self might make people more susceptible to manipulation or disillusionment, as they struggle to differentiate between the two.

However, it's also possible that people will use the metaverse to explore different aspects of their identity in a more controlled and deliberate manner. They could experiment with different personas, allowing for growth and self-discovery. In this sense, the metaverse might help to broaden the concept of identity rather than diminish it. But this depends largely on how individuals engage with the metaverse and how they balance the virtual with the real.

Language and Literature: A New Era or the End of Expression?

One of the major aspects of the metaverse's potential impact on literature is the question of whether it will open up new forms of storytelling or signal the end of written language as we know it. What do you think? Is the metaverse going to revolutionize the way we create and consume literature, or will it render traditional forms of expression obsolete?

The metaverse undoubtedly introduces new possibilities for creative expression, especially in the realm of storytelling. Imagine a story where the audience doesn't just read or watch, but experiences it directly: they could enter the world of the story, interact with its characters, and influence the plot. This type of immersive narrative could transform the very nature of literature, making it more interactive and participatory. Readers may become co-authors, shaping the story's progression, leading to a more dynamic and personalized form of storytelling.

However, this shift might come at a cost. The more immersive and technologically advanced storytelling becomes, the less we may rely on the written word. If stories are experienced through virtual reality or other digital media, the traditional role of language as the vehicle for ideas and emotions might be diminished. Language, which has been the cornerstone of literature for centuries, could lose its centrality, and with it, the essence of literary creativity might also fade. In this sense, the metaverse could be seen as both an opportunity and a threat to the future of literature.

Moreover, the speed and simplicity of digital communication could lead to a loss of the depth and nuance that are characteristic of traditional forms of writing. With the constant influx of information and the need for quick, efficient communication in virtual spaces, language might become more transactional and less reflective. The complexities of poetry, narrative, and deep intellectual discourse could become increasingly rare, replaced by shorter, more immediate forms of interaction.

But perhaps there is another side to this: the metaverse might allow for new genres of literature, creating hybrid forms that combine visual, auditory, and linguistic elements in ways that we can't fully predict yet. Just as the internet gave rise to blogs, podcasts, and other new modes of expression, the metaverse might foster entirely new literary traditions that are interactive, multisensory, and participatory.

Conclusion: Embracing the Unknown

Ultimately, the future of language and literature in the metaverse is uncertain. Will it lead to a renaissance of creativity, allowing for richer, more immersive experiences? Or will it signal the decline of traditional literary forms, replacing language with sensory overload and surface-level engagement?

As with all technological advancements, the impact of the metaverse on language and literature will depend on how we use it. The key question is whether we can retain the depth of human expression in the face of these new technologies. If we approach the metaverse thoughtfully, with an awareness of its potential to both enrich and diminish the literary experience, we might be able to shape a future where language remains central to our understanding of the world—whether in virtual spaces or real ones.

مزدک پنجه ای متاورس ادبیات در وضعیت متاورس دوات معاصر
مزدک پنجه ای

صدای پای دگرگونی در شعر معاصر

دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ۶:۳۱ ب.ظ

کتاب ادبیات در وضعیت متاورس نوشته مزدک پنجه‌ای که به بررسی تأثیرات فضای متاورس و فناوری‌های دیجیتال بر ادبیات و شعر معاصر می‌پردازد، منتشر شد.

به گزار ایسنا، این کتاب در دو بخش اصلی تدوین شده است: در بخش نخست این کتاب، نویسنده مفهوم متاورس را به‌عنوان یک فضای دیجیتال سه‌بعدی توضیح داده و به این مسئله پرداخته که چگونه متاورس می‌تواند نظام‌های زبانی و ارتباطی و... را متحول کند.

نویسنده با تکیه بر آرای فیلسوفانی چون هایدگر، بنیامین، مرلوپونتی، باختین و.... تأکید می‌کند که متاورس به‌عنوان یک پدیده تکنولوژیک، امکان‌های جدیدی برای خلاقیت ادبی فراهم می‌کند، اما هم‌زمان چالش‌هایی مانند تغییر جایگاه زبان و سلطه تکنولوژی بر ادبیات را نیز به همراه دارد.

در بخش دوم، نویسنده به تأثیر متاورس و هوش مصنوعی بر شعر معاصر پرداخته است. او با اشاره به مفهومی که آن را صدای پای دگرگونی در شعر معاصر می‌نامد، تحولاتی همچون امکان سرایش مشترک میان انسان و ماشین، ایجاد شعرهای چندبعدی و تجربه‌های تعاملی را بررسی می‌کند.

نویسنده معتقد است که متاورس می‌تواند مخاطب را از نقش مصرف‌کننده منفعل به یک خالق فعال تبدیل کند و شعر را به فضایی چندبعدی و تعاملی بدل سازد.

در این کتاب عناوین زیر را از نظر خواهید گذراند: زبان به‌مثابه‌ی تفکر در وضعیتِ متاورس/ مسئله‌ی واقعیّت و مرگِ تخیل/ روایت به‌مثابه‌ی مفهوم در وضعیتِ متاورس/معنا و مفهوم‌سازی در جهان متاورس/مفهوم ِ متن و اثر در جهان متاورس/فرا واقعیّت، واقعیّت مجازی و واقعیّت افزوده/نقشِ مخاطب- مولف در متن ِ متاورسی/ نقش و جایگاه هنر تعاملی در وضعیتِ متاورس/تجربه‌ی آفرینش آواتار به‌مثابه‌ی بدن ِ مجازی /کارنوال متاورس به‌مثابه‌ی چندصدایی و تجربه‌ی دموکراسی/مسئله‌ی سکونت در وضعیت متاورس/ تئوری حرکت در ذهن بیننده/ تجربه‌ی سرایش شعر مشترک با هوش ِ مصنوعی/ بحرانِ هوشی مصنوعی در هنر و ادبیات/ چرا شعر، هنر چند بعدی است؟/هنر تعاملی، پروژه‌ی تیمْ لَبْ و امکان حضور در شعر /صدای پای دگرگونی در شعر معاصر.

ادبیات در وضعیت متاورس نوشته مزدک پنجه‌ای، شاعر، روزنامه‌نگار و منتقد ادبی در انتشارات دوات معاصر در پاییز ۱۴۰۳ منتشر شده است.

برای خرید این کتاب می توانید از طریق فروشگاه های اینترنتی و انتشارات دوات معاصر اقدام کنید.

The Echo of Transformation in Contemporary Poetry

The book "Literature in the Metaverse Context" by Mazdak Panjei, which explores the impact of the Metaverse and digital technologies on contemporary literature and poetry, has been published.

According to ISNA, this book is structured into two main sections. In the first part, the author explains the concept of the Metaverse as a three-dimensional digital space and delves into how the Metaverse can transform linguistic and communicative systems, among others.

Drawing on the perspectives of philosophers such as Heidegger, Benjamin, Baudrillard, Barthes, Foucault, Merleau-Ponty, and Bakhtin, the author emphasizes that the Metaverse, as a technological phenomenon, opens new horizons for literary creativity. At the same time, it introduces challenges such as shifting the position of language and the potential domination of technology over literature.

In the second section, the author examines the impact of the Metaverse and artificial intelligence on contemporary poetry. Referring to a concept he calls "The Echo of Transformation in Contemporary Poetry," he explores innovations such as co-creation between humans and machines, the emergence of multidimensional poetry, and interactive experiences.

The author believes that the Metaverse can transform the audience from a passive consumer into an active creator, turning poetry into a multidimensional and interactive space.

The book covers a wide range of topics, including:

  • Language as thought in the Metaverse context
  • The question of reality and the death of imagination
  • Narrative as a concept in the Metaverse
  • Meaning and conceptualization in the Metaverse world
  • The concepts of "text" and "work" in the Metaverse
  • Hyperreality, virtual reality, and augmented reality
  • Hyperreality, virtual reality, and augmented reality
  • The role of the audience-author in Metaverse texts
  • The position of "interactive art" in the Metaverse context
  • The creation of avatars as virtual bodies
  • The Metaverse carnival as polyphony and a democratic experience
  • The concept of dwelling in the Metaverse
  • The theory of motion in the viewer's mind
  • The experience of co-authoring poetry with artificial intelligence
  • The crisis of artificial intelligence in art and literature
  • Why poetry is a multidimensional art
  • Interactive art, the TeamLab project, and the possibility of presence in poetry
  • Literature in the Metaverse Context by Mazdak Panjei, a poet, journalist, and literary critic from Iran, was published by Dovvat Moaser Publications in Fall 2024.
مزدک پنجه ای متاورس ادبیات در وضعیت متاورس دوات معاصر
مزدک پنجه ای
© سنگ پشت
طراح قالب: وبلاگ :: webloog
درباره من
سنگ پشت مزدک پنجه ای - شاعر و روزنامه نگار- وکیل پایه یک دادگستری، مدیر مسوول دو هفته نامه دوات و مدیر هنری انتشارات دوات معاصر
متولد 25 آذر 1360
اهل گیلان زمین- شهر بارانی رشت   
panjeheemazdak@gmail.com

آفرینه ها:
چوپان کلمات/ مجموعه شعر/ انتشارات فرهنگ ایلیا/ 1388
همه ی درخت ها سپیدارند/ نخستین آنتولوژی شاعران سپید سرای گیلان/انتشارات سوره ی مهر/ 1389
بادبادک های روزنامه ای / مجموعه شعر/ انتشارات نصیرا/1393
دوست داشتن اتفاقی نیست/مجموعه شعر / انتشارات دوات معاصر/1396
با من پرنده باش/ مجموعه شعر/ انتشارات دوات معاصر/ 1398
----------------------------------------------
مزدک بنجه ای
الشاعر والصحافي
موالید: ایران- رشت
---------------------------------------------
panjehee mazdak
Poet and journalist
Born: Iran - Rasht
جدیدترین‌ها
  • آیا انسان آینده، هویت خود را قربانی دانایی خواهد کرد؟ سه شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۴
  • شعری از مزدک پنجه ای/ A poem by Mazdak Panjehee/قصيدة لمزدك پنجه‌ای دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴
  • شعری از کتاب چوپان کلمات سه شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴
  • محدوديت تخيل شاعرانه در متاورس دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۳
  • مرگ تخیل یا شبیه سازی تخیل یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳
  • در گفت‌وگو با مزدک پنجه‌ای بررسی شد، متاورس چه بر سر ادبیات و زبان می‌آورد؟ یکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳
  • صدای پای دگرگونی در شعر معاصر دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳
  • معشوقه باد یکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳
  • فاصله یکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳
  • شناسنامه‌ی اندوه یکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳
  • شباهت زبان کودکانه با زبان شاعران یکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳
  • فیلم نشست مجازی نقد و بررسی جریان شناسی شعر دیداری شنیداری اثر مزدک پنجه‌ای یکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳
موضوعات
  • مقالات ادبی
  • خبرهای مربوط به فرهنگ گیلان
  • یادداشت های شخصی
  • گفت و گو
  • کتاب های من
  • شعر
  • گزارش
  • عکس
  • خبرهای فرهنگی، هنری و ادبی
  • نقد نوشته ها
برچسب‌ها
  • مزدک پنجه ای (52)
  • شعر (38)
  • مزدک پنجه‌ای (15)
  • مزدک_پنجه_ای (12)
  • انتشارات دوات معاصر (9)
  • دوست داشتن اتفاقی نیست (8)
  • روزنامه شرق (7)
  • متاورس (6)
  • گیلان (5)
  • هوش مصنوعی (5)
  • شعر دیداری (5)
  • روزنامه آرمان (4)
  • براهنی (4)
  • زبان (4)
  • ادبیات (4)
  • دوات معاصر (4)
  • محمد آزرم (3)
  • نقد (3)
  • فضای مجازی (3)
  • گفت و گو (3)
آرشیو
  • تیر ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
  • اسفند ۱۴۰۳
  • دی ۱۴۰۳
  • آذر ۱۴۰۳
  • آبان ۱۴۰۳
  • شهریور ۱۴۰۲
  • بهمن ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۱
  • شهریور ۱۴۰۱
  • اردیبهشت ۱۴۰۱
  • مرداد ۱۴۰۰
  • تیر ۱۴۰۰
  • خرداد ۱۴۰۰
  • اردیبهشت ۱۴۰۰
  • فروردین ۱۴۰۰
  • بهمن ۱۳۹۹
  • دی ۱۳۹۹
  • آبان ۱۳۹۹
  • مرداد ۱۳۹۹
  • تیر ۱۳۹۹
  • خرداد ۱۳۹۹
  • اردیبهشت ۱۳۹۹
  • فروردین ۱۳۹۹
  • اسفند ۱۳۹۸
  • خرداد ۱۳۹۸
  • اسفند ۱۳۹۷
  • بهمن ۱۳۹۷
  • دی ۱۳۹۷
  • مهر ۱۳۹۷
  • مرداد ۱۳۹۷
  • آذر ۱۳۹۶
  • مهر ۱۳۹۶
  • شهریور ۱۳۹۶
  • مرداد ۱۳۹۶
  • تیر ۱۳۹۶
  • آرشيو
لینک‌های روزانه
  • دو شعر از مزدک پنجه ای در سایت ادبی آن دیگری این سایت متعلق به مسعود احمدی شاعر و منتقد است
  • 4 شعر از مزدک پنجه ای در سایت آن دیگری(مسعود احمدی)
  • نگاهي به مجموعه شعر «سب بابه» هرمز علي‌پور
  • «همه درخت‌ها سپیدارند» رونمایی می‌شود
  • نقد لادن نیکنام بر دفتر شعر «چوپان کلمات» سروده «مزدک پنجه يي»
  • چوپان کلمات منتشر شد
  • انعکاس مجموعه شعرم در سایت انتشارات فرهنگ ایلیا
  • گفـت و گوی روزنامه ی اعتماد با علی رضاپنجه ای- به نسل شما دروغ گرفته اند و نقد لادن نیکنام بر کتاب پیامبر کوچک
  • نقد من روی مجموعه شعر تو - تهران-85 اثر آرش نصرت اللهی در روزنامه ی اعتماد ملی تیتر این مطلب در ابتدا این بود: نماینده ی سازمان ملل در تو-تهران-85
  • بیوگرافی من در سایت جریان
  • نقد من روی مجموعه شعر "بلقیس و عاشقانه های دیگر " نزار قبانی در روزنامه ی اعمتاد
  • حادثه هنوز. نقدی روی رفتار های شعری م. موید .منتشر شده در روزنامه ی اعتماد ملی محمدحسين مهدوي (م.مويد) در شمار شاعران موج نو به حساب مي‌آيد. برخي از شاخصه‌هاي شعري‌اش، او را نسبت به ساير موج نويي‌ها متمايز مي‌سازد. اهميت ويژه‌ او به فرم، ساختار، زبان، اسطوره‌ها و نيز توجه به تناليته‌ كلمات، همچنين بهره جستن از ارائه‌هايي چون اس
  • نشريه "گیله وا"، ویژه ی فرهنگ ، هنر و ادبیات ، نوروز ۸۷ در سایت ورگ
  • دومین ویژه ی فرهنگ، هنر وادبیات گیله  ­وا به ­همت  خانه ­ی فرهنگ گیلان
  • نگاهی به رفتارهای شعری م.موید این مطلب در روزنامه ی اعتماد ملی در تاریخ 22-1-87 در بخش ادبیات منتشر شد.
  • مصاحبه ی من با اکبر اکسیر در سایت 3 پنج
  • معرفی شماره 2 ویژه ی گیله وا- به سردبیری علی رضا پنجه ای
  • شعری از من در والس ادبی
  • 2 شعر از من در سایت ادبی ماندگار
دوستان
  • کانون آگهی و تبلیغات دوات
  • پروفایل من در بلاگفا
  • وبلاگ حقوقی تبصره
  • منصور بنی مجیدی ( این ابر در گلو مانده )
  • پیامبر کوچک. علیرضا پنجه ای
  • عشق اول ( وبلاگ صوتی علیرضا پنجه ای )
  • شمس لنگرودی
  • مازیار نیستانی
  • فاطمه حق وردیان
  • آیدین مسنن
  • فرامرز سه دهی
  • داریوش آشوری
  • رمان سینما. محمود طیاری
  • خروس جنگی . غلام حسین غریب
  • مظاهر شهامت
  • مهناز یوسفی
  • معصومه یوسفی
  • علیرضا مجیدی (یک پزشک)
  • علی عبداللهی
  • شاهین شالچی (شاهد ماجرا)
  • خبر گزاری ایسنا
  • خبرگزاری مهر
  • خبرگزاری ایسنا- خزری
  • خبرگزاری فارس
  • خبرگزاری ایلنا
  • خبرگزاری کار ایران
  • خبرگزاری کتاب (ایبنا)
  • بهاالدین مرشدی (رویای بدون امضا)
  • پایگاه ادبی برزخ
  • یاسین نمکچیان(چهارشنبه سوری)
  • هواخوری ( مهرداد فلاح)
  • مجید دانش آراسته( متن خود یک کویر است )
  • رضا مقصدي
  • فاطمه صابری ( اتاق سفید )
  • فرشید جوانبخش
  • هوش های چند گانه ( مهدی مرادی )
  • آدم و حوا ( حسن محمودی )
  • سایت بهزاد خواجات
  • لیلا صادقی
  • ( حرف نو ) محمد رضا محمدی آملی
  • ( دالاهو ) فریاد شیری
  • اسماعیل یوردشاهیان
  • سایت نقاشی علی رضا درویش
  • آزیتا حقیقی جو
  • مهتاب طهماسبي
  • رضا دالک (ماهی)
  • مرتضی زاهدی (تصویر گر کتاب کودک)
  • یاسر متاجی
  • میثم متاجی
  • عاطفه صرفه جو (شمعدانی)
  • شقایق زعفری
  • علی باباچاهی
  • محمود معتقدی
  • آفاق شوهانی
  • ابوالفضل پاشا
  • لیلا کردبچه
  • حامد اریب
  • روجا چمنکار
  • آرش نصرت اللهی
  • محمد حسین مهدوی(م.موید)
  • رقیه کاویانی
  • سید محمد طلوعی
  • دکتر کاووس حسن لی
  • انتشارات فرهنگ ایلیا
  • مصطفی فخرایی
  • سایت ادبی پیاده رو
  • یزدان سلحشور
  • حامد بشارتی
  • حامد رحمتی
  • محمد آسیابانی
  • هرمز علی پور
  • بهزاد موسایی
  • اسماعیل مهران فر (کفاشی)
  • علی الفتی
  • ادبیات امروز ایران
  • رسول یونان
  • مجتبی پورمحسن
  • آریا صدیقی
  • سیده مریم اسحاقی
  • داریوش معمار
  • محمد ماهر
  • پژمان الماسی نیا
  • خانه ی شاعران جهان
  • جواد شجاعی فرد
  • اسدالله شعبانی
  • جلیل قیصری
  • عباس گلستانی
  • مهدی پدرام(روهان)
  • رباب محب
  • مهرنوش قربانعلی
  • مسعود جوزی
  • مسعود آهنگری
  • کتایون ریزخراتی
  • واهه آرمن
  • شیدا شاهبداغی
  • الهام زارع نژاد
  • ناهید آهنگری
  • دفتر شعر جوان
  • ناهید عرجونی
  • الهام کیان پور
  • محمد پورجعفری
  • حامد حاجی زاده
  • مهدی موسوی
  • علی سطوتی قلعه
  • فرشته رضایی
  • محمد محمدی
  • سیاوش سبزی
  • علی یاری
  • سید فرزام مجتبایی
  • علی اسداللهی
  • واهه آرمن
  • آناهیتا رضایی
  • راوی حکایت باقی
  • فرهاد حیدری گوران
  • محسن بوالحسنی
  • محمد هاشم اکبریانی
  • پروین سلاجقه
  • حمید نظرخواه
  • طاهره صالح پور
  • مجله ارغنون
  • مجله ی ادبی دستور
  • مجله ادبی ذغال
  • باوند بهپور
  • کورش همه خانی
  • جهانگیر دشتی زاده
  • محمود فلکی
  • مدرسه ی شعر فارسی
امکانات

آمارگیر وبلاگ