یادداشتی بر شعر بلند «ترجیع بند یا برج بلند شهری در سال سیاه اسفند» سعید اسکندری
شعر عصیانگر

مزدک پنجه ای، روزنامه شرق، 27 مرداد 1399:«ترجیع بند یا برج بلند شهری در سال سیاه اسفند» عنوان شعر بلندی از سعید اسکندری است که در سال ۱۳۹۹ توسط نشر خوزان منتشر شده است.آنچه در همین ابتدای امر به نظر می رسد، فرم نوشتاری این شعر بلند شباهت به شعر بلند «سرزمین هرز» اثر تی اس الیوت دارد؛ شعری با مختصات ارجاعات متعدد تاریخی، سیاسی، اجتماعی که رویکردی اعتراضی به مسائل و اتفاقات روی داده در مسیر زندگی شاعر دارد. اسکندری در ابتدای این شعر بلند می نویسد: «اسفند/ افسون سالی افسرده است/ این سان سیاه پوش/ که این ماه سالخورد/ افسانه های سرد، فراوان دارد/ بر گیسوی نداشته اش اینک/ برف است یا نمک/ که نمی بارد» و کتاب را به ابوالفضل حسنی تقدیم می کند. با نگاهی به شعر تی اس الیوت نیز می بینیم که مطلع شعر این چنین است: «آوریل ستمگرترین ماه هاست/ گل های یاس را/ از زمین مرده می رویاند، خواست و خاطره را به هم می آمیزد و ریشه های کرخت را/ با باران بهاری برمی انگیزاند و...» و البته شعر را به استاد خود ازرا پاوند تقدیم می کند.
غرض از اشاره به شعر تی اس الیوت نه متهم کردن شاعر به تقلید، بلکه تاثیر مثبتی است که از فرم، ساختار و روایت یک شاهکار ادبی گرفته است و اگر از تاسی شاعر در ساختار و فرم روایت بگذریم، می بینیم که اسکندری بسیار خوب با این زمانی و این مکانی کردن شعر و تلفیق آن با تجربیات فرهنگی، مطالعاتی و زیستی توانسته اثری قابل توجه را عرضه کند.
در بحث نشانه سازی ها برخی معتقدند: «نشانه ارجاعی، از یک سو بعضی از ویژگی های مرجع را داراست و از سوی دیگر بعضی از ویژگی های تولیدکننده نشانه را داراست»۱. در این اثر نیز ۲۹ ارجاع بیرون متنی وجود دارد که در انتهای کتاب درباره آنها توضیحاتی بیان شده است. البته یک نکته اینکه به واسطه فضای متنوع، هماهنگ و ساختارمند تصاویر، بدون توجه به پانوشت ها نیز می توان به طور طبیعی با شعر ارتباط برقرار کرد. به تعبیری زبان نشانه ای شاعر، عینی و ملموس است؛ کنایات و استعارات شعر، ساختارشکن و دور از تصور نیست. خاصه نشانه سازی های شاعر به واسطه برخی ارجاعات ملموس درون شعری، مخاطب را با مدلول هایی مواجه می کند که عینیت آنها را می تواند در تجربیات شخصی خود نیز سراغ گیرد. شعر او از مظاهر و تعاریف مطرح پیرامون شاخصه های شعر سمبولیستی برخوردار است، به همین دلیل معتقدم اهمیت شعر او به واسطه خودنویسی و تولید نشانه هایی است که پیوند درونی با شخصیت، موقعیت زندگی شاعر دارد. به تعبیری او فرزند زمانه خود است. اسکندری در این اثر بر نشانه های تعرفه شده می افزاید برای همین جدای از همذات پنداری، مخاطب به واسطه این افزونه، با پدیده ای عادت ستیز نیز مواجه می شود که الگوهای ذهنی او را به بازی گرفته است. او، مخاطب را در مقابل ناکامی ها، سرکوب ها و تاراج ها قرار می دهد و در این سیر و سیاحت اشاراتی به گذشته، سپس به حال و برعکس دارد.
شعر اسکندری عصیانگر است و این عصیان ناشی از شخصیت شاعر نیز هست؛ شاعری با روحیات آرمان گرایانه که چون همه چیز را مغایر اصول آرمانی و اندیشه روشنفکری خود می بیند، به پرسش گری دست می زند. به قول شارل بودلر: «دنیا جنگلی است سرشار از اشارات، حقیقت از چشم مردم عادی پنهان است و فقط شاعر می تواند به رمز و راز این اشارات پی ببرد».
با این توضیح اگر به این اثر بنگریم، می بینیم شاعر با ایجاد روایت هایی تودرتو، فضاسازی و ایجاد پاگردهای متنوع، خروج از نرم زبان (زبان معیار)، به کار بستن سویه آرکائیک زبان یا لحاظ کردن معانی ای با کارکرد در وجه باستانی اش و ایجاد موسیقی درونی کلام، علی رغم بلندبودن اثر، به لحاظ ارتباطی در محور افقی و عمودی، موفق عمل کرده است. «از انتهای زنجیر/ در زاری های هر شنبه نی زار/ در ناله های زار/ زیبایی را شنیدم/ رنگین کمان زیبایی را/ با هفت قوس سرد و سیاه مرگ/ با هفت قوس قرمز/ در قتل ارغوان/ رنگین کمان زیبایی را/ در نعره های مردان/ ضجه های زنان/ همراه کودکان گل سرخ/ که پرپر کردند/ آتش زدند و خاکستر کردند/ زیبایی را شنیدم...».
شاعرانی که سویه ای محقق گونه دارند، به تعبیری «محقق شاعر» خطاب می گیرند؛ شعر برای این دست از شاعران صرفا حادثه ای نیست که در زبان اتفاق بیفتد، یا حادثه ای باشد که بر اساس یک احساس یا صرفا فرم یا تجربه شخصی شکل بگیرد، این دست شاعران تلاش دارند تا جهان مطالعات ادبی خود را وارد روابط بینامتنی اثر کنند، برای اینان شعر در اندیشه اتفاق می افتد، بنابراین بسیاری از اشعارشان بر اساس مطالعات فرهنگی نوشته می شود. به همین منظور فرهنگ مداری و تمدن نویسی یکی از شاخصه های شعری این دست شاعران است که احمد شاملو از سردمداران آن قلمداد می شود.
در این اثر، سعید اسکندری نیز همچون سلف خود، شعرش را سرشار از مباحث فرهنگی، تمدن، جنگ، تاریخ و مباحث سیاسی-اجتماعی کرده است. «نوروز باستانی/ نوروز/ دست تو دور را/ ای جشن پاک و روشن انسانی/ نام تو نور را/ نوازش می کرد/ نور تو روز را/ نوروز را/ مام قدیم ما/ تا بشکفد شکوفه/ از زهدان زمینی زایش/ جوانه زند یحیی/ بر عظام رمیم ما/ و...».
۱. «نشانه- معناشناسی دیداری»، حمیدرضا شعیری، نشر سخن، چ دوم ۱۳۹۷، ص ۵۲.