سنگ پشت

سنگ پشت

ادبی

آمارگیر وبلاگ

  • خانه
  • پروفایل
  • ایمیل
  • آرشیو
  • نوشته‌ها

چرا دوات دیگر منتشر نمی‌شود

جمعه ۱۷ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۴۶ ب.ظ


پایان ِ یک لجاجتِ فرهنگی
صادق (مزدک) پنجه‌ای- مدیرمسوول دوهفته نامه دوات:

نخستین شماره دوات در سال 1394
نخستین شماره دوات در سال 1394


1- در زمانه‌ای که مفهوم و واژه‌ی «اقتصاد» و «سیاست» کارکرد و کاربرد بیشتری دارد، شاید بتوان «فرهنگ» را نخستین قربانی قلمداد کرد. هر روز که می‌گذرد شرایط اقتصادی بر مردم سخت‌تر و تنگ‌تر می‌شود به گونه‌ای که صدای بسیاری از زورمندان و نزدیکان به قدرت را نیز در آورده است اما هر صدای اعتراض و نقدی با هجوم و هیاهویی خاموش می‌شود و گویی عده‌ای از این اوضاع منفعتی می‌برند. به هر تقدیر در  
جامعه‌ای که فرهنگ نه به عنوان یک ضرورت بلکه به مثابه‌ی کالای مصرفی غیرضروری تلقی می‌شود، اصرار بر انتشار نشریه، ایجادِ گفتمان انتقادی، روشنگری و روشنفکری لجاجتی نافرجام است. در تمام طول چهار سال فعالیت «دوات» که بیش از 100 شماره در خدمت شما مخاطبان محترم و فرهنگ‌دوستان بودیم، باور داشتیم که می‌توانیم تاثیرگذار باشیم، می‌توانیم از نفوذ  
کلام نویسندگان‌مان در سطح جامه استفاده کنیم و به گوش‌های شنوا گوشزد کنیم که عیب کارشان کجاست. اما زهی خیال باطل!  
راستش در این چهار سال سعی کردیم بر آرمان‌های اخلاقی پایبند باشیم و موازین حرفه‌ای را به وسع خود رعایت کنیم. در تمام مدت انتشار دوات، نه باج دادیم و نه باج گرفتیم چرا که اعتقاد داشتیم دست و قلمی که برای مردم و به سوی مردم نچرخد، محکوم به شکستن است و ما به جای نان به نرخ روز خوردن، سعی بر آن داشتیم که صورت خود را با سیلی، سرخ نگه داریم. فارغ از هزینه‌های همیشگی و تورمی عرصه‌ی چاپ و نشر که وابسته به قیمت دلار بوده و در تمام این سال‌ها مدام شاهد افزایش آن بوده‌ایم، اما باور کنید بهانه‌ی ما برای عدم انتشار دوات، صرفاً مسئله‌ی مالی نیست، بلکه احساس می‌کنیم ما مطبوعات، روشنفکران، روزنامه‌نگاران و ... دیگر به مانند گذشته تاثیرگذار نیستیم. البته این مسئله می‌تواند دلایل و آسیب‌شناسی خاص خود را داشته باشد، شاید بتوان در اینجا به چند مورد از آن اشاره کرد: یک، جذابیت رسانه‌های آزاد که اخبار را بدون سانسور و بدون رعایت خطوط قرمز به سمع و نظر مخاطب می‌رسانند از اثرگذاری مطبوعات کاسته است. 2- بسیاری از مردم اخبار و تحلیل‌ها را به صورت فیلم و عکس‌خبر و آنلاین در فضای مجازی مطالعه می‌کنند. 3- فرهنگ روزنامه‌خوانی در شرف نابودی است و این آسیب به زودی به عرصه‌ی کتاب در ابعاد گسترده‌تری نیز خواهد رسید 4- بی‌اعتمادی جامعه به واسطه‌ی شکست‌های متعدد جامعه¬ی روشنفکری و بی‌توجهی به تِذکارهای آنان موجب سرخوردگی و از دست رفتن اعتماد عمومی شده است. 5-  
بی‌هویتی جامعه، تغییر الگوها و جذابیت نرم افزارهای دیجیتالی و الکترونیکی برای مخاطبان و ...  
2- چند روز پیش بیش از ده روزنامه‌نگار روزنامه‌ی شرق از کار بی‌کار شدند، بسیاری از نشریات از تعداد صفحات خود کاسته‌اند و به همین تناسب اقدام به تعدیل نیرو کرده‌اند تا از هزینه‌های خود  بکاهند. در این میان کمک‌های اندک دولت به مطبوعات بسیار ناچیز است. به عنوان مثال، دوات در سال گذشته چیزی حدود دو میلیون و پانصد هزار تومان یارانه گرفته است که این مبلغ هزینه‌ی دو تا سه شماره‌ی دوات بوده، همچنین پس از ثبت نام برای دریافت حواله‌ی کاغذ متوجه شده‌ایم که باید کاغذ رولی را که حدود 250 کیلو بوده‌، در تهران تحویل بگیریم و به چاپخانه‌ای برده و آن را به صورت شیتِ کاغذ در آورده و به دست چاپخانه در رشت برسانیم یا در بازار آزاد به قیمت 16000 تومان بفروشیم. حالا شما هزینه‌ی رفت و آمد و سرگردانی و آنچه در نهایت دست نشریه را می‌گیرد، را در عدد مورد نظر ضرب کنید، می‌بینید اصلاً عاقلانه و تحمل این همه مرارت، اقتصادی نیست که تن به چنین کاری داد.  
متاسفانه در نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اصلاً کیفیت و محتوای مطبوعات در ارزیابی تخصیص یارانه و ... مهم و ملاک نیست، برای ارشاد مهم است که نشریه صرفاً هشت صفحه بیشتر باشد حالا با رپورتاژ پر شده باشدیا با آگهی جذب نیروی کار! در سال جاری نیز به نشریات کمتر از هشت صفحه یارانه تعلق نخواهد گرفت. در واقع وقتی کیفیت جای خود را به کمیت می‌دهد و هیچ حمایتی نیز از سوی استان به نشریاتی که سویه‌ای تاثیرگذار دارند و تولید محتوا  
می‌کنند، نمی‌شود؛ آیا نباید حق بدهید که از انتشار دست بکشیم. آیا تولید فرهنگ و اعتلای آن باید بر دوش بخش خصوصی باشد. به ما می‌گویند باید آگهی جذب کنید، یا اگر می‌خواهید که سهم بیشتری از یارانه داشته باشید در مورد فلان مباحث ابلاغ شده از وزارتخانه مطالبی را درج کنید. خُب، در تمام این سالها، سویه‌ی دوات، عدم وابستگی و حفظ روحیه‌ی انتقادی و روشنگری‌اش بوده است. دوری از سفارش‌نویسی رویکردی بوده که همیشه بر آن اصرار داشته‌ایم. متاسفانه استان گیلان به لحاظ صنعتی استان فقیری است و اساساً سازمانها و نهادهای خصوصی فرهنگی نیز تابعی از اوضاع اقتصادی جامعه هستند، بنابراین نمی‌توان انتظار داشت در تمام شماره‌ها به لحاظ آگهی فرهنگی ما را حمایت کنند. بنابراین با توجه به جمیع مواردی که بیان شد ناچاراً علی رغم میل باطنی باید از همین جا اعلام کنم، دوات با تیم فعلی، در شماره‌ی 101 متوقف خواهد شد تا شاید روزی که جامعه، فرهنگ مداری و اعتلای آن را بخواهد و بتوانیم همچنان بر نقش روشنگری خود استوار باشیم، به حیات بازگردد.
در پایان وظیفه‌ی خود می‌دانم از علیرضا پنجه‌ای سردبیر دوات که در تمام این سالها در کنار او روزنامه‌نگاری را با حساسیت‌های ویژه‌اش آموختم و نیز از یکایک نویسندگان دوات، پرویز فکرآزاد، کوروش جوانروح، سعیده قرشی، ماهان سیارمنش، سحر یحیی‌پور، محمد بشرا، کامل غلامی، صدیقه حسینی، حانیه متحیر، دکتر مختار جباری، دکتر سینا جهاندیده و... که در تمام این سالها به واسطه‌ی قلم آنان چهره‌ی دوات در نظر مخاطبانش متفاوت بود، تشکر کنم. همچنین از سرکار خانم سید سعیده موسوی که صفحه‌آرایی نشریه را با صبوری و تعهد بی‌مثال انجام می‌داد، مدیرت و کارکنان محترم چاپخانه‌ی نگین شمال که یار و یاور ما بودند، قدردانی صمیمانه را داشته باشم.

مطبوعات گیلان هفته نامه دوات
مزدک پنجه ای

نگاهی به وضعیت مطبوعات گیلان در دو دهه اخیر

جمعه ۱۷ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۴۲ ب.ظ

نگاهی به وضعیت مطبوعات گیلان در دو دهه‌ی اخیر
 
مزدک پنجه‌ای - روزنامه نگار


اگر بخواهم به وضعیت مطبوعات گیلان در یکی دو دهه اخیر اشاره کنم، باید گفت بعد از دوران سازندگی و آغاز جنبش‌های مدنی و رواج گفتمان دموکراسی، عملاً شاهد رشد و تغییر ماهیت مطبوعات شدیم. در واقع  مطبوعات بیشتر سمت‌وسوی مطالبه‌گری را پی گرفتند و در راستای گفتمان احزاب و جنبش‌های دانشجویی، اعتراضات مدنی و دعواهای سیاسی و جناحی حرکت کردند و قشر وسیعی از جامعه نیز به واسطه‌ی گسترده نبودن فضای مجازی و ماهواره، مخاطب هر روزه‌ی تحلیل‌ها، اخبار و گزارش‌های دسته اول مطبوعات شدند. به تبع آن در گیلان نیز شاهد رشد و شکوفایی و سر در آوردن نشریاتی شدیم که در راستای گفتمان جامعه‌ی مدنی، گسترش اندیشه‌های روشنفکری و جامعه‌ی جوان و ترقی‌خواه حرکت می‌کردند. در واقع از دورانی حرف می‌زنم که روزنامه‌نگاری و خبرنگاری یکی از شغل‌های محترم، مهم، جذاب و به تمام معنا شغل بود. من از روزهایی حرف می‌زنم که در همین گیلان، روزنامه‌ای روزانه 16صفحه مطالب تولیدی منتشر می‌کرد و به واسطه‌ی نوجویی، جوان‌گرایی و آرمان‌خواهی تحریریه‌اش، در زمان خود بسیار مهم و تاثیرگذار بود. اما هر چه گذشت نشریات گیلان چه روزنامه‌ها، مجلات فرهنگی– هنری کم‌رمق شدند و کم‌کم افراد جدی و حرفه‌ای نشریات به خاطر آن که درآمدی از طریق رسانه‌شان نداشتند و یا آینده‌ای پر فروغ برای خود متصور نبودند و نیز شکم زن و بچه‌شان سیر نمی‌شد یا عطای کار را به لقایش بخشیدند و یا همرنگ جماعت شدند. یعنی چه؟ یعنی یا نشریه خود را بنگاه کاریابی و آگهی کردند یا تبدیل به واحد روابط عمومی ادارات و سازمان‌های دولتی و غیر دولتی شدند تا بلکه بدین شکل با انتشار اخبار ادارات کور سوی نشریات خود را به هر شکل و طریقی روشن نگه دارند. هر چه از دهه‌ی هفتاد و هشتاد نیز فاصله گرفتیم وضع بدتر از گذشته شد، و متاسفانه  
سیاست‌های وزارت خانه‌ی فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز افاقه نکرد به طوری که امروز به واسطه‌ی بحران اقتصادی بسیاری از نشریات در حد 50 نسخه منتشر می‌شوند و اگر هم مدعی هستند که تیراژی بالاتر از 200 نسخه دارند، یک شوخی یا بلوف رسانه‌ای است و آمارشان را می‌توانید از چاخانه‌هایشان بگیرید.  
مطبوعات گیلان در حال حاضر هیچ متولی دلسوزی ندارد، عملاً هیچ تلاشی نیز از سوی استان انجام نمی‌شود، اساساً هم برای اداره‌ی ارشاد، خانه‌ی مطبوعات و سایر ارگان‌ها فرقی نمی‌کند که چراغ مطالبه‌گری و یکی از ارکان مهم قانون اساسی یا دموکراسی خاموش شود. صرفا سال به سال برای خاموشی دامنه‌ی اعتراض مطبوعات، نشست تجلیلی‌ای برگزار می‌کنند و آن دسته از مطبوعاتی که اخبارشان را باز نشر می‌کردند، دعوت می‌کنند و کارت هدیه‌ای پنجاه تا صدهزار تومانی را تقدیم می‌کنند تا به نوعی همراهی این دوستان را تا سال بعد داشته باشند. نشریه‌ی دوات که چهارسال به مدیر مسوولی من منتشر می‌شد به واسطه‌ی بحران اقتصادی، گرانی کاغذ و چاپ، عدم تاثیرگذاری مطالب نویسندگانِ مستقل‌اش در جامعه‌ی مصرف‌گرا تعطیل شد. چنانچه فصلنامه‌ی گیلان زمین هم که روزگاری یکی از نشریات فرهنگی- هنری خوب کشور بود و علیرضا پنجه‌ای سردبیری‌اش را بر عهده داشت به واسطه‌ی همین عدم حمایت‌ها و فشارهای دیگر، در اوایل دهه هشتاد، مدیرمسوولش را مجبور به تعطیلی و در نهایت فروش امتیاز ش به یک آرایشگر کرد. در واقع اگر تعطیلی نشریات مهم بود، وقتی خبر تعطیلی دوات را برای یکی دو تن از متولیان امر ارسال کردم، یک واکنشی نشان می‌دادند، یا پیشتر که تقاضای کمک یا اعلام تعطیلی کرده بودم حرکتی انجام می‌دادند. اساساً برای مدیران ارشاد، کیفیت مطالب مهم نیست، چون سیاست، نگاه و مدیریت درستی نیز در این بخش حاکم نیست. یک بار کسی از وزیر، مدیرکل، معاونت مطبوعاتی، خانه‌ی مطبوعات و هر نهاد و شخص متولی نپرسید برای مطبوعات در این روزها و سال‌های سخت چه برنامه‌ی مدونی دارید. قطعاً در پاسخ خواهند گفت، هیچ، جز ارایه سهمیه‌ی کاغذ و پرداخت یارانه‌ی ناچیز. راستش ظاهراً جامعه‌ی مدنی متوجه نیست، که در تمام کشور شاهد خاموشی صدای مطالبه‌گری هستیم. مرگ تدریجی مطبوعات از شهرستان‌ها آغاز شده و به زودی دامن نشریات تهران را هم خواهد گرفت. کما اینکه در رسانه‌ها می‌خوانیم بسیاری از نشریات تعدیل نیرو کرده‌اند و از تعداد صفحاتشان کاسته‌اند. در گیلان هم نشریات بسیاری فاقد تحریریه هستند، کمتر صفحات رنگی دارند، کمتر آگهی بخش خصوصی دریافت می‌کنند و صفحه‌آرایی، چیدمان مطالب، تیترنویسی‌ها و ... جملگی حکایت‌گر رفتاری غیرحرفه‌ای و غیر استاندارد است. اوضاع مطبوعات گیلان خاصه در عرصه روزنامه‌ها به لحاظ کیفیت بسیار پایین است. صفحاتی پر از مطالب خنثی، باز نشر اخبار خبرگزاری‌ها بدون هیچگونه خط و مشی‌ای است. این واقعیت مطبوعات گیلان است.  
 نشریات کاغذی و رسانه‌های مجازی گیلان پر شده از افرادی که در نشست‌های تجلیلی به مناسبت روز خبرنگار به جای بیان مشکلات به تعریف و تمجید از مدیر دعوت کننده می‌پردازند تا مبادا در هفته‌ی دولت یا افتتاحیه‌ها و برگزاری مناقصات و مزایده‌ها تحریم نشوند، یا نکند کارت هدیه‌ی پنجاه هزارتومانی را از دست بدهند. چرا این اتفاق می‌افتد؟ چون دیگر روزنامه‌نگاری و داشتن یک نشریه شغل نیست، نداشتن استقلال، عیب نیست. مهم درآمدزایی به هر شکل و به هر طریق است. این تفکر نیز بر حسب نیازهای مالی مطبوعاتی‌ها شکل گرفته است. یک سری دلال مطبوعاتی که با قلم‌های بی‌محتوایشان از مدیران سفارشی زهر چشم می‌گیرند و با ارعاب و تهدید به خواسته‌شان می‌رسند. نه! نمی‌توانید منکر این مسئله شوید، این واقعیتی است که بسیاری آن را می ‌بینند و کتمان می‌کنند. این فضا به شدت مسموم است. این ویروسی است که سالهاست با آن دست به گریبانیم.  
در این میان برخی از اصحاب مطبوعات نیز البته میانه‌ای با دلالی ندارند، آنها به مدد دریافت کاغذ و فروش آن در بازار و کسب آگهی‌های ثبتی و دولتی و ... هنوز نفس می‌کشند و تاثیری نیز در جامعه و مطالبه‌گری و ایجاد گفتمان ندارند. دسته‌ی دیگر شامل دو هفته‌نامه‌ها، هفته‌نامه‌ها، ماهنامه‌ها، فصل‌نامه‌ها و ... می‌شوند که کمترین بهره را از یارانه و آگهی دولتی می‌برند، بنابراین اغلب نامنظم منتشر می‌شوند و اگر هم نظمی دارند یا از جیب مبارک خرج می‌کنند و دلخوش به آگهی‌های بخش خصوصی و ارتباطات خود هستند. البته متاسفانه برخی نیز در این بین تنها ارگان خبری روابط عمومی ادارات دولتی و غیر دولتی هستند و بدین طریق ارتزاق می‌کنند. تکلیف ماهنامه‌ها وفصل‌نامه‌های فرهنگی-هنری نیز مشخص است، اغلب کشان‌کشان به واسطه‌ی قدمتی که دارند و بعضاً ارتباطاتی که از گذشته با اهالی فرهنگ و فرهنگ دوستان داشته‌اند، با حمایت‌های هر از چندگاه آن دسته، دست به انتشار می‌زنند و البته شاهکار می‌کنند چون اغلب از یارانه و حواله‌ی کاغذ نیز بی‌بهره هستند. یعنی صرف نمی‌کند برای چند کیلو حواله‌ی کاغذ ابتدا به مدت سه ماه فلان مبلغ را در حساب کارگزاری کاغذ بخوابانند، بعد از چند ماه انتظار آواره‌ی تهران شوند تا بلکه کاغذ را بفروشند و با دو سه میلیون پول به منزل برگردند.  
اتفاق دیگری که البته در این یک دهه‌ی خیر شکل گرفت رشد قارچ‌گونه‌ی پایگاه‌های خبری و تحلیلی است که متاسفانه بدون هیچگونه سیاست درستی به صرف درخواست، با اعطای پروانه‌ی انتشار آنان موافقت شد. در واقع بخش اعظمی از مشکلات رسانه‌ای گیلان به این دست از پایگاه‌های خبری بر می‌گردد که به غیر از چند پایگاه، باقی نه تحریریه‌ای دارند و نه اطلاعی از عرصه‌ی خبری و روزنامه‌نگاری. بدون هر گونه دوره و آموزش و تجربه‌ای می‌شوند خبرنگار! و اتفاقاً به واسطه‌ی هیمن ناآگاهی‌ها و روند غیرصحیح اعطای مجوز به این رسانه‌هاست که یکی از بیشترین آمارهای مراجعین به دادسرا، شکایت از پایگاه‌های خبری است که به جای اطلاع‌رسانی و تحلیل به باج خواهی و نشر اکاذیب و افترا روی آورده‌اند. و البته علی‌رغم این همه‌ی تخلفات و شکایات نیز همچنان به مسیر غیر حرفه‌ای خود ادامه می‌دهند. شاید بپرسید دلیل این هرج و مرج چیست؟ دلیل آن، ساده است برای وزارتخانه و ادراه کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت مطبوعاتی کیفیت مهم نیست، در تمام  این هشت سال  بیشترین چیزی که در خلال مصاحبه‌هایشان دیدیم، خبر افزایش تعداد نشریات کاغذی و رسانه‌های فضای مجازی بوده است و این را به مثابه‌ی آزادی تلقی می‌کنند و پُز می‌دهند. در نشست‌های خبری نیز مدام به این آمار افزایش صدور پروانه‌ی انتشار استناد می‌کنند. هیچکس هم از این دوستان متولی نپرسیده که فایده‌ی این میزان اعطای امتیاز چه بوده، این تعداد در کجا دوره دیده‌اند، دارای چه کارنامه و پیشینه‌ای هستند، ظاهراً صرف داشتن لیسانس و دارا بودن یک سری از آیتم‌های قانونی موجبات اعطای این امتیاز شده است. هیچ نظارت مناسبی وجود ندارد، می‌گویی چرا جلوی فعالیت پاپاراتزی‌ها، فیک‌نیوزها و زردنویسان را نمی‌گیرند، در جواب می‌گویند سیاست وزارتخانه تعطیلی مطبوعات نیست! گویی که قوه‌ی قضائیه بگوید، سیاست ما حبس‌زدایی است بنابراین، افراد فاسد را مجازات و حبس نمی‌کنیم.   
در حال حاضر مرز بین روزنامه‌نگار، خبرنگار و فعال رسانه‌ای یا کاربر رسانه‌ای وجود ندارد. در بسیاری از جلسات می‌دیدم کسی کنارم نشسته که خود را روزنامه‌نگار و خبرنگار معرفی می‌کند و صرفاً کاربر یک کانال خبری در عرصه‌ی تلگرام است، چندین هزار ممبر فیک خریده و جالب آنکه به عنوان اصحاب مطبوعات هم به نشست خبری دعوت شده است. در فضای رسانه‌ای گیلان متاسفانه روح دلالی رسوخ کرده و آن دسته از روزنامه‌نگارانی که فعالیت در این عرصه را آرمان خود می‌دانستند و به اصول معتقد بودند اکنون کمتر قلم می‌زنند و فعالیت می‌کنند و البته این بیماری مسری بی‌تفاوتی و بی‌انگیزه‌گی دامن حتی نشریاتی را که روزگاری بسیار مطرح و تاثیرگذار بودند، گرفته و جامعه‌ی روزنامه‌نگاری گیلان نیز دچار انزوا و یأس شده است. همکاران من می‌پرسند چرا بنویسیم و برای چه کسی باید نوشت. ما که تاثیرگذار نیستیم. البته یک بخش از این یأس به واسطه‌ی آن است که در شرایط فعلی بسیاری از روزنامه‌نگاران مستقل، معطوف به مباحث شهری و نهایتاً نقد به بخشی از دولت شده‌اند و به واسطه‌ی برخی سیاست‌های غلط با اصحاب مطبوعات در دوران گذشته، منجر شده است تا روحیه‌ی نقادی و پرسشگری خود را صرفاً معطوف به دو حوزه‌ای که بیان کردم، بدارند، بنابراین رسانه‌های داخلی چه کاغذی و چه مجازی، اغلب فاقد جذابیت هستند، بر این اساس می‌بینید که شاهد رشد قارچ گونه‌ی کانال‌هایی هستیم که اخبار راست و دروغ را بدون منبع و استانداردهای لازم در عرصه‌ی فضای مجازی منتشر می‌کنند و متاسفانه در قالب افشاگری گاهی باعث بی‌آبرویی مومن نیز می‌شوند. در واقع به جای آنکه مردم به رسانه‌های داخلی اعتماد کنند، اخبار خود را از طریق این دست کانال‌ها دریافت می‌کنند. کانال‌هایی که بعضاً با اخباری بر پایه‌ی شنیده‌ها، دست به اخاذی نیز می‌زنند. در نهایت اینکه وقتی مطبوعات موثر و تاثیرگذار داخلی، تعطیل یا کم سو می‌شود مردم ناخودآگاه گوش به فریب می‌دهند و جذب تصاویر و اخباری می‌شوند که سندیّت آن محرز نشده است. و این خود موجبات فروپاشی اخلاقی جامعه را پدید آورده است.

مطبوعات گیلان رسانه فضای مجازی
مزدک پنجه ای
© سنگ پشت
طراح قالب: وبلاگ :: webloog
درباره من
سنگ پشت مزدک پنجه ای - شاعر و روزنامه نگار- وکیل پایه یک دادگستری، مدیر مسوول دو هفته نامه دوات و مدیر هنری انتشارات دوات معاصر
متولد 25 آذر 1360
اهل گیلان زمین- شهر بارانی رشت   
panjeheemazdak@gmail.com

آفرینه ها:
چوپان کلمات/ مجموعه شعر/ انتشارات فرهنگ ایلیا/ 1388
همه ی درخت ها سپیدارند/ نخستین آنتولوژی شاعران سپید سرای گیلان/انتشارات سوره ی مهر/ 1389
بادبادک های روزنامه ای / مجموعه شعر/ انتشارات نصیرا/1393
دوست داشتن اتفاقی نیست/مجموعه شعر / انتشارات دوات معاصر/1396
با من پرنده باش/ مجموعه شعر/ انتشارات دوات معاصر/ 1398
----------------------------------------------
مزدک بنجه ای
الشاعر والصحافي
موالید: ایران- رشت
---------------------------------------------
panjehee mazdak
Poet and journalist
Born: Iran - Rasht
جدیدترین‌ها
  • آیا انسان آینده، هویت خود را قربانی دانایی خواهد کرد؟ سه شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۴
  • شعری از مزدک پنجه ای/ A poem by Mazdak Panjehee/قصيدة لمزدك پنجه‌ای دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴
  • شعری از کتاب چوپان کلمات سه شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴
  • محدوديت تخيل شاعرانه در متاورس دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۳
  • مرگ تخیل یا شبیه سازی تخیل یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳
  • در گفت‌وگو با مزدک پنجه‌ای بررسی شد، متاورس چه بر سر ادبیات و زبان می‌آورد؟ یکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳
  • صدای پای دگرگونی در شعر معاصر دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳
  • معشوقه باد یکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳
  • فاصله یکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳
  • شناسنامه‌ی اندوه یکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳
  • شباهت زبان کودکانه با زبان شاعران یکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳
  • فیلم نشست مجازی نقد و بررسی جریان شناسی شعر دیداری شنیداری اثر مزدک پنجه‌ای یکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳
موضوعات
  • مقالات ادبی
  • خبرهای مربوط به فرهنگ گیلان
  • یادداشت های شخصی
  • گفت و گو
  • کتاب های من
  • شعر
  • گزارش
  • عکس
  • خبرهای فرهنگی، هنری و ادبی
  • نقد نوشته ها
برچسب‌ها
  • مزدک پنجه ای (52)
  • شعر (38)
  • مزدک پنجه‌ای (15)
  • مزدک_پنجه_ای (12)
  • انتشارات دوات معاصر (9)
  • دوست داشتن اتفاقی نیست (8)
  • روزنامه شرق (7)
  • متاورس (6)
  • گیلان (5)
  • هوش مصنوعی (5)
  • شعر دیداری (5)
  • روزنامه آرمان (4)
  • براهنی (4)
  • زبان (4)
  • ادبیات (4)
  • دوات معاصر (4)
  • محمد آزرم (3)
  • نقد (3)
  • فضای مجازی (3)
  • گفت و گو (3)
آرشیو
  • تیر ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
  • اسفند ۱۴۰۳
  • دی ۱۴۰۳
  • آذر ۱۴۰۳
  • آبان ۱۴۰۳
  • شهریور ۱۴۰۲
  • بهمن ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۱
  • شهریور ۱۴۰۱
  • اردیبهشت ۱۴۰۱
  • مرداد ۱۴۰۰
  • تیر ۱۴۰۰
  • خرداد ۱۴۰۰
  • اردیبهشت ۱۴۰۰
  • فروردین ۱۴۰۰
  • بهمن ۱۳۹۹
  • دی ۱۳۹۹
  • آبان ۱۳۹۹
  • مرداد ۱۳۹۹
  • تیر ۱۳۹۹
  • خرداد ۱۳۹۹
  • اردیبهشت ۱۳۹۹
  • فروردین ۱۳۹۹
  • اسفند ۱۳۹۸
  • خرداد ۱۳۹۸
  • اسفند ۱۳۹۷
  • بهمن ۱۳۹۷
  • دی ۱۳۹۷
  • مهر ۱۳۹۷
  • مرداد ۱۳۹۷
  • آذر ۱۳۹۶
  • مهر ۱۳۹۶
  • شهریور ۱۳۹۶
  • مرداد ۱۳۹۶
  • تیر ۱۳۹۶
  • آرشيو
لینک‌های روزانه
  • دو شعر از مزدک پنجه ای در سایت ادبی آن دیگری این سایت متعلق به مسعود احمدی شاعر و منتقد است
  • 4 شعر از مزدک پنجه ای در سایت آن دیگری(مسعود احمدی)
  • نگاهي به مجموعه شعر «سب بابه» هرمز علي‌پور
  • «همه درخت‌ها سپیدارند» رونمایی می‌شود
  • نقد لادن نیکنام بر دفتر شعر «چوپان کلمات» سروده «مزدک پنجه يي»
  • چوپان کلمات منتشر شد
  • انعکاس مجموعه شعرم در سایت انتشارات فرهنگ ایلیا
  • گفـت و گوی روزنامه ی اعتماد با علی رضاپنجه ای- به نسل شما دروغ گرفته اند و نقد لادن نیکنام بر کتاب پیامبر کوچک
  • نقد من روی مجموعه شعر تو - تهران-85 اثر آرش نصرت اللهی در روزنامه ی اعتماد ملی تیتر این مطلب در ابتدا این بود: نماینده ی سازمان ملل در تو-تهران-85
  • بیوگرافی من در سایت جریان
  • نقد من روی مجموعه شعر "بلقیس و عاشقانه های دیگر " نزار قبانی در روزنامه ی اعمتاد
  • حادثه هنوز. نقدی روی رفتار های شعری م. موید .منتشر شده در روزنامه ی اعتماد ملی محمدحسين مهدوي (م.مويد) در شمار شاعران موج نو به حساب مي‌آيد. برخي از شاخصه‌هاي شعري‌اش، او را نسبت به ساير موج نويي‌ها متمايز مي‌سازد. اهميت ويژه‌ او به فرم، ساختار، زبان، اسطوره‌ها و نيز توجه به تناليته‌ كلمات، همچنين بهره جستن از ارائه‌هايي چون اس
  • نشريه "گیله وا"، ویژه ی فرهنگ ، هنر و ادبیات ، نوروز ۸۷ در سایت ورگ
  • دومین ویژه ی فرهنگ، هنر وادبیات گیله  ­وا به ­همت  خانه ­ی فرهنگ گیلان
  • نگاهی به رفتارهای شعری م.موید این مطلب در روزنامه ی اعتماد ملی در تاریخ 22-1-87 در بخش ادبیات منتشر شد.
  • مصاحبه ی من با اکبر اکسیر در سایت 3 پنج
  • معرفی شماره 2 ویژه ی گیله وا- به سردبیری علی رضا پنجه ای
  • شعری از من در والس ادبی
  • 2 شعر از من در سایت ادبی ماندگار
دوستان
  • کانون آگهی و تبلیغات دوات
  • پروفایل من در بلاگفا
  • وبلاگ حقوقی تبصره
  • منصور بنی مجیدی ( این ابر در گلو مانده )
  • پیامبر کوچک. علیرضا پنجه ای
  • عشق اول ( وبلاگ صوتی علیرضا پنجه ای )
  • شمس لنگرودی
  • مازیار نیستانی
  • فاطمه حق وردیان
  • آیدین مسنن
  • فرامرز سه دهی
  • داریوش آشوری
  • رمان سینما. محمود طیاری
  • خروس جنگی . غلام حسین غریب
  • مظاهر شهامت
  • مهناز یوسفی
  • معصومه یوسفی
  • علیرضا مجیدی (یک پزشک)
  • علی عبداللهی
  • شاهین شالچی (شاهد ماجرا)
  • خبر گزاری ایسنا
  • خبرگزاری مهر
  • خبرگزاری ایسنا- خزری
  • خبرگزاری فارس
  • خبرگزاری ایلنا
  • خبرگزاری کار ایران
  • خبرگزاری کتاب (ایبنا)
  • بهاالدین مرشدی (رویای بدون امضا)
  • پایگاه ادبی برزخ
  • یاسین نمکچیان(چهارشنبه سوری)
  • هواخوری ( مهرداد فلاح)
  • مجید دانش آراسته( متن خود یک کویر است )
  • رضا مقصدي
  • فاطمه صابری ( اتاق سفید )
  • فرشید جوانبخش
  • هوش های چند گانه ( مهدی مرادی )
  • آدم و حوا ( حسن محمودی )
  • سایت بهزاد خواجات
  • لیلا صادقی
  • ( حرف نو ) محمد رضا محمدی آملی
  • ( دالاهو ) فریاد شیری
  • اسماعیل یوردشاهیان
  • سایت نقاشی علی رضا درویش
  • آزیتا حقیقی جو
  • مهتاب طهماسبي
  • رضا دالک (ماهی)
  • مرتضی زاهدی (تصویر گر کتاب کودک)
  • یاسر متاجی
  • میثم متاجی
  • عاطفه صرفه جو (شمعدانی)
  • شقایق زعفری
  • علی باباچاهی
  • محمود معتقدی
  • آفاق شوهانی
  • ابوالفضل پاشا
  • لیلا کردبچه
  • حامد اریب
  • روجا چمنکار
  • آرش نصرت اللهی
  • محمد حسین مهدوی(م.موید)
  • رقیه کاویانی
  • سید محمد طلوعی
  • دکتر کاووس حسن لی
  • انتشارات فرهنگ ایلیا
  • مصطفی فخرایی
  • سایت ادبی پیاده رو
  • یزدان سلحشور
  • حامد بشارتی
  • حامد رحمتی
  • محمد آسیابانی
  • هرمز علی پور
  • بهزاد موسایی
  • اسماعیل مهران فر (کفاشی)
  • علی الفتی
  • ادبیات امروز ایران
  • رسول یونان
  • مجتبی پورمحسن
  • آریا صدیقی
  • سیده مریم اسحاقی
  • داریوش معمار
  • محمد ماهر
  • پژمان الماسی نیا
  • خانه ی شاعران جهان
  • جواد شجاعی فرد
  • اسدالله شعبانی
  • جلیل قیصری
  • عباس گلستانی
  • مهدی پدرام(روهان)
  • رباب محب
  • مهرنوش قربانعلی
  • مسعود جوزی
  • مسعود آهنگری
  • کتایون ریزخراتی
  • واهه آرمن
  • شیدا شاهبداغی
  • الهام زارع نژاد
  • ناهید آهنگری
  • دفتر شعر جوان
  • ناهید عرجونی
  • الهام کیان پور
  • محمد پورجعفری
  • حامد حاجی زاده
  • مهدی موسوی
  • علی سطوتی قلعه
  • فرشته رضایی
  • محمد محمدی
  • سیاوش سبزی
  • علی یاری
  • سید فرزام مجتبایی
  • علی اسداللهی
  • واهه آرمن
  • آناهیتا رضایی
  • راوی حکایت باقی
  • فرهاد حیدری گوران
  • محسن بوالحسنی
  • محمد هاشم اکبریانی
  • پروین سلاجقه
  • حمید نظرخواه
  • طاهره صالح پور
  • مجله ارغنون
  • مجله ی ادبی دستور
  • مجله ادبی ذغال
  • باوند بهپور
  • کورش همه خانی
  • جهانگیر دشتی زاده
  • محمود فلکی
  • مدرسه ی شعر فارسی
امکانات

آمارگیر وبلاگ