مفهوم و کارکرد توسعه در شعر معاصر ایران
مفهوم و کارکرد توسعه در شعر معاصر ایران
مزدک پنجه ای- فصلنامه فرهنگی اجتماعی قاف، بهار 99، سال سوم، شماره نهم: لفظ توسعه بیش از آنکه در حوزه ی ادبیات کاربرد داشته باشد در حوزه اقتصاد، سیاست و ... استعمال می شود. مفهوم توسعه از ابتدای آشنایی بشر با آن، مدام دستخوش تغییر شده است. البته در این فرصت هدف نگارنده پرداختن به مفهوم توسعه در ساختار ادبیات ایران به طور کوتاه است و شاید بررسی آن در همه ی ابعاد نیازمند فرصت بیشتر و مجالی دیگر باشد. برای آن که وارد این بحث شوم اجازه می خواهم در ابتدا به مفهوم توسعه بپردازم.
توسعه و در لغت بهمعنای خروج از لفاف و پوشش، وسعت دادن، فراخ کردن، بهترشدن و قدرتمندشدن است.[1]در تعریفی دیگر توسعه، ارتقاء مستمرّ کل جامعه و نظام اجتماعی بهسوی زندگی بهتر و انسانیتر است.[2] اما همه ی این تعاریف ریشه در حوزه علوم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارد. برای این که به مفهوم توسعه در ادبیات پرداخته شود و چگونگی پدیدآمدن این اتفاق را در این حوزه تشریح کنیم، باید قدری به گذشته برگردیم؛ به دوره ای که ایرانیان در سفر به اروپا متوجه ی پیشرفت، توسعه و تغییرات آنها و عقب ماندگی شدید خود شدند. دوره ای که امیرکبیر و افرادی چون او پی بردند برای ایجاد تغییر و توسعه باید دست به تغیرات ساختاری در امر آموزش و مدیریت کشور بزنند. برای همین، برخی افراد به منظور کسب علم به کشورهای خارجی فرستاده شدند. در واقع اوج این تغییر زمانی اتفاق افتاد که شبکه حمل ونقل، مخابرات، دانشگاه و ... ایجاد شد و از همه مهمتر صنعت چاپ و ترجمه به ایران راه یافت و مفهوم رسانه (نشریه)، روشنگری، روشنفکری در ایران جان گرفت.
بقیه مقاله را در بخش ادامه بخوانید:
[1] كرباسيان، قاسم، توسعه، پژوهشکده ی باقرالعلوم (ع)
[2] همان
ابزارک تصویر
ادامه مطلب ..